استاد محمدرضا شجریان به جاودانگی پیوست
بیش از چهار دهه است که به آوازها و تصنیفهای آن یگانه آواز ایران عشق میورزم. آوازهایی که از شادیها، دردها و رنجهای مردم سرزمینش میخواند. صدای شجریان به وسعت میهن عزیزمان ایران است: فراخ، سبز، باشکوه و مهربان. به خاطر دارم در دیداری صمیمانه با زنده یاد فریدون مشیری نازنین از خاطرات گذشته در شورای شعر رادیو سخن میگفت. او چنین نقل میکرد: در راهروی رادیو، که در میدان ارگ همچنان بنای ساختمانش با همان حال و هوای قدیمی باقی است. استاد بدیعزاده را میبیند . بدیعزاده با شور و شعفی حیرتانگیز با اشاره دست میگوید جوانی از خراسان آمده و به وسعت تمام نتهای پیانو میتواند بخواند در آن سالها با اسم مستعار سیاوش بیدکانی میخواند. استاد داود پیرنیا موسس برنامه گلهای رادیو به راستی در آن سال ها چه آوازخوانهای بیبدیلی را به مردم ایران معرفی کرد. آوازخوانهایی که در تاریخ موسیقی ایران ماندگار شدند. اجرای راست پنجگاه هنر شیراز با استاد محمدرضا لطفی و هنرمند خوش قریحه استاد ناصر فرهنگفر نقطه عطفی در سال های قبل از انقلاب بود و همچنین سرود «ایران ای سرای امید» با آهنگسازی سرو قامت موسیقی ایران استاد محمدرضا لطفی با شعر سایه و صدای یگانه اواز ایران استاد محمدرضا شجریان در ماهور، که به باور من میتواند یک سرود ملی به حساب آید، پرشور، زیبا و دوست داشتنی است و در هر دورهای میتواند صدای ایران عزیز ما باشد که در سال های آغازین انقلاب از موسسهی چاووش منتشر شد. خسروی آواز ایران جزو نخستین کسانی بود که پس از انقلاب، جوانان را با موسیقی سنتی و آواز ناب ایرانی آشنا کرد. نسل بعد از انقلاب با آواز اصیل ایران که شجریان پیامآور و پرچمدار این سنت بود آغاز شد. او شاگردان خوبی در زمینه آواز اصیل ایرانی تربیت کرد که هر یک، معلمانی تونا هستند. استاد در خوانش شعر استاد بود چنان آواز میخواند که اگر بزرگان شعر کلاسیک ایران همچون حافظ و سعدی در قید حیات بودند استاد را تحسین میکردند به قوای سایه بزرگوار آنجایی که شجریان در کنسرت با محمدرضا لطفی میخواند «مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم» در ابوعطا اگر حافظ زنده بود قطعاً شجریان را غرق در بوسه میکرد. شناخت استاد شجریان از مکاتب آواز قدیم ستودنی است؛ انتخاب شعر و آواز و تصنیفخوانیاش چنان بود که بر دل و جان همه مینشست، چه تصنیفهای قدیمی را بازخوانی کرده و چه تصنیفهایی که امروز ساخته شده است. استاد شجریان انسانی معتقد به آرمانهای اخلاقی، اجتماعی و هنری بود. او تمام ابعاد صدا را دانست یعنی آواز شش دانگ را با تسلّط میخواند. زمانی که با استاد دادبه آشنا شده در حقیقت جان و جهانش در گِرو استاد بزرگوار بود. در بمخوانی هوای تازهای پیدا کرده بود. همچنین خواندن دشتستانی در آلبوم «آستان جانان» گواه این نشانههاست. همکاری استاد شجریان با محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان و حسین علیزاده حادثه خجسته بود که هر سه استاد نگرش نوین به موسیقی ایران داشتند با همکاری با گروه شیدا و عارف به سرپرستی استادانی که نامشان نیز هوای تازهای بود در تاریخ موسیقی ایران. موسیقی این نامداران با آواز شجریان همسو با حرکتهای اجتماعی سال های آغازین انقلاب و بعد از آن عاشقانی بیشمار پیدا کرد. خسروی آواز ایران هرگز از سبک و سیاق خود عدول نکرد؛ راهی پیش گرفت که ماندگار شد، پشت آثارش همواره نگرش و خردی نشانه ایست که آوازش را عالمگیر کرده. یادم هست بعد از انقلاب منِ بیژن بیژنی خوشنویس آن سالها و خواننده امروز، و دوستان هنرمندم استادان امیر هوشنگ اردلان و حسین هنریاری عکاس این اقبال را داشتیم که آلبومهای استاد را طراحی کنیم. من غزلها و تصنیفها و نام نوازندگان را با خط نستعلیق کتابت میکردم و حاصل این همکاری آلبومهای نوا، مرکبخوانی و دستان با موسیقی دوست عزیز و دیرینهام شادروان استاد پرویز مشکاتیان آغاز شد و در آن سالها طراحی کاست به این صورت بدعتی بود که به وقوع پیوست… و چه سال های با شکوه و خاطرهانگیزی برای من و مردمان سرزمینم رقم زد. خرسندم که من هم در زیباترین اثار خسروی آواز ایران سهم کوچکی داشتم.«صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن/ دور فلک درنگ ندارد شتاب کن» پرویز مشکاتیان عزیز میگفت: این تصنیف را در کنار دشت زیبا در غروبی گرگ و میش آغاز کردم و تا سپیدهدمان فردایی دیگر ملودی آن پایان گرفت. این غزل زیبای حافظ چه با شکوه در دستگاه چهارگاه نشست و در آلبوم «نوا، مرکبخوانی» ؛ با غزل سعدی: «از در درآمدی و من از خود به در شدم / گویی کزین جهان به جهان دگر شدم» و در “بیداد” پرویز مشکاتیان و استاد شجریان هر دو درخشیدند و بیداد کردند. «روز وصل دوستداران یاد باد/ یاد باد آن روزگاران یاد باد…» زیبایی ملودی، تصویرها و جواب های ارکستر در هم آوازی با خوانندهی یگانهای چون شجریان به راستی به عنوان ماندگارترین آثار سنتی و اصیل موسیقی ملی رقم خورده است. استاد شجریان یک هنرمند تمام عیار و پرآوازه ی ملی ست . باید به هنرش مباهات کنیم چرا که او دُردانه یگانهی فرهنگ و هنر این سرزمین کهن است و خوشبختم که هم روزگار شجریان هستم.
به باور من باید آثار استاد را بارها و بارها شنید. من به احترام بزرگ مرد آواز ایران از جا برمیخیزم و کلاه از سر بر میدارم و خاطرات و دوستی و همکاری و همنشینی با شیر آهنکوه مرد موسیقی ایران را در نهانخانه دلم در قابی فاخر به یادگار نگه میدارم.
جا دارد از فرزند خلف آواز ایران همایون عزیز، فرزانه، افسانه، مژگان، رایان و خانواده عزیز استاد و همینطور به دوست و طبیب حاذق و هنرشناس استاد جناب دکتر حسن عباسی و خانه موسیقی و به هنرمندان عرصههای مختلف و مردم عزیز ایران تسلیت عرض کنم و باور دارم که «آئین چراغ خاموشی نیست.»
بااندوه بسیار-کمترین بیژن بیژنی
۱۷/۷/۹۹