گروه بین الملل – امیرحسین شجاعی
اگر دونالد ترامپ شانس بیاورد و در دور دوم نیز پیروز شود، چهار سال آینده احتمالاً بیش از چهار سال گذشته در سیاست خارجی ایالات متحده و امور جهانی اخلال ایجاد خواهد کرد.
انتخاب مجدد او به عنوان یک حمله به نظم بین المللی تصور میشود. ترامپ کنترل خود را بر نهادهای دولتی تثبیت خواهد کرد و آنها را مطابق خواست خود متوقف خواهد نمود. او هر مخالفتی از حزب جمهوری خواه را از بین خواهد برد. انتخاب ترامپ برای دوره دوم تأثیر مستقیمی بر جهان خواهد گذاشت؛ در شرایطی که دنیا درحال مبازه با یک دشمن نامریی قرار دارد. اتحاد ایالات آمریکا احتمالاً فرو خواهد پاشید، اقتصاد جهانی بسته میشود و دموکراسی و حقوق بشر به سرعت در سراشیبی سقوط قرار میگیرند.
اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ داستانی روشن را برای ما روایت میکند. او به طور سیستماتیک افرادی را که در برابر دولت او ایستاده بودند پاک کرده و آنها را با افراد وفاداری را که به خواستههایش بهای بیشتری میدادند، جایگزین کرد.
در دوره دوم، ترامپ با هر انتصاب بر وفاداری پافشاری خواهد کرد اما دو نوع وفادار وجود دارد. نخست جمهوری خواهان ارشد هستند که حتی اگر شخصاً با ترامپ در مورد برخی موضوعات مانند روسیه یا مداخله نظامی در خاورمیانه اختلاف نظر داشته باشند، سرسختانه به او وفادار خواهند ماند. آنها شامل سناتورهایی مانند “تام کاتن” و “لیندزی گراهام”، سفیر سابق سازمان ملل متحد، نیکی هیلی، و وزیر خزانه داری، استیو مانوچین هستند. ترامپ ممکن است به این افراد پستهای ارشد را بدهد.
گروه دوم وفاداران فوق العاده هستند که مواضع خود را کاملا مدیون حمایت ترامپ میدانند. این عوامل سیاسی مانند “ریچارد گرنل” که سفیر ترامپ در آلمان بود و به مدت ۹۶ روز به عنوان مدیر اطلاعات ملی فعالیت می کرد، و افسران بازنشسته ارتش و مفسران اخبار کابل مانند “آنتونی تاتا” و “داگلاس مکگرگور” بودند. این گروه همچنین شامل اعضای خانواده ترامپ که در دوره اول ریاست جمهوری وی نقش داشتهاند و در دوره دوم می توانند اختیارات رسمی خود را کسب کنند نیز میشود. اگر جمهوری خواهان بتوانند اکثریت سنا را حفظ کنند ترامپ “جرد کوشنر” را به عنوان مشاور امنیت ملی یا وزیر امور خارجه خواهد کرد.
با حضور یک تیم وفادار، ترامپ میخواهد چه کار کند؟ آن هم در حالی که او فکر میکند در دوره اول ریاست جمهوری خود، جهان را در مسیر درست قرار داده است. به عنوان مثال، او از ناتو راضی خواهد بود زیرا کشورهای عضو، متعهد شدهاند که برای دفاع از خود هزینه بیشتری بپردازند. سیاست اصلی دولت وی این است که استراتژی ایالات متحده را برای یک دوره رقابت با قدرتهای بزرگ، به ویژه در برابر چین، تغییر دهد.
ترامپ هرگز شخصاً بحث اصلی استراتژی امنیت ملی خود را درباره رقابت با قدرتهای بزرگ تأیید نکرده است اما احتمالاً او با خود فکر میکند با این سخنان میتواند توجه دیگران را از ویروس کرونا منحرف کند. انگیزههای تجاری و اقتصادی محدود او، بیشتر از منافع ژئوپلیتیک گسترده در هند و اقیانوس آرام است. این نظریه همچنین ترامپ را کنار گذاشته و اسناد سیاستی را برجسته میکند که وی نقش کمی در ایجاد آنها داشته است.
چین به عنوان یک رقیب بزرگ برای دوره ی دوم ریاست جمهوری ترامپ خواهد بود. نهاد سیاست خارجی جمهوری خواهان امیدوار است که رقابت با چین به عنوان یک اصل در سیاست خارجی ایالات متحده باشد. اما هیچ کس نمیداند که آیا ترامپ از این دستور کار پشتیبانی خواهد کرد یا اینکه به یک رقابت ضعیف با پکن تن خواهد داد.
چگونگی واکنش باقی جهان در دوره دوم نیز مهم است. متحدان و دشمنان آمریکا پس از انتخابات ۲۰۱۶ نمیدانستند که پیروزی ترامپ یک ضربه موقت است یا یک تغییر دائمی – در واقع، این بهترین سوالی است که اکثر دولتهای خارجی در مورد ایالات متحده طی چهار سال گذشته داشتهاند زیرا این امر برای آینده آنها بسیار مهم است. قبل از شروع ویروس کرونا بیشتر مقامات متحد خارجی فکر میکردند که ترامپ برای دومین بار پیروز خواهد شد. اما اکنون او را به عنوان یک سلطان تلقی میکنند. اگر او دوباره پیروز شود دوست و دشمن به طور یکسان قبول میکنند که دوره رهبری آمریکا پس از جنگ جهانی دوم به پایان قطعی خود میرسد. این تفکر از کشوری به کشور دیگر متفاوت خواهد بود.
ایالات متحده اکنون در حال گذر از یک لحظه مهم تاریخی دیگر است. رهبری که غرایز و اعمال او کاملاً مخالف آن چیزی است که لحظه به آن نیاز دارد. با توجه به زمان باقیمانده و جهانی که از یک دشمن نامریی ضربه خورده است، ترامپی که مجدداً انتخاب شوه، میتواند خط مشی امور جهان را برای دهههای آینده تعیین کند.
پایگاه خبری آتلانتیک
استفاده از خبر با ذکر منبع بلامانع است