دکتر علی بیت اللهی
عضو هیات علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی
انتقال پایتخت صرفا یک بحث تئوریک و نظری و بنابر پایه های علمی محض نیست که بر اساس نتایج آن، و ساده انگارانه، در موردش تصمیم گیری شود. موضوع انتقال پایتخت ایران به نقطه ای دیگر، در چند بازه زمانی متناوبا مطرح و سپس فروکش کرده است. در سالجاری نیز بعد از زلزله ای که در اردیبهشت ماه ۱۳۹۹ در محدوده دماوند، در مجاورت گسل مشاء رخ داد و تهران را لرزاند، و نیز مشکلات متعدد شهری که همواره گریبانگیر تهران و ساکنین تهران بوده، موضوع انتقال پایتخت مجددا مطرح و حتی یکی از نهادها بزرگ نیز اعلام کرد که بطور رایگان حاضر است امر انتقال پایتخت را اجرائی نماید( چگونگی این کار توضیح داده نشده است). مقاله حاضر با توجه به ضرورت پرداختن کارشناسانه به ابعاد مختلف “انتقال پایتخت”، دلایل و چگونگی انجام آن و نیز ارزیابی کلی گزینه های مکانی برای انتقال پایتخت تدوین گشته است و در آن سعی شده است پیچیدگی موضوع تبیین گردد تا امر “انتقال پایتخت” با اسباب کشی ها و جابجائی ها مکانیکی و مواردی نظیر آن کاملا تفکیک گردد. مثال انتقال یک سکونتگاه بزرگ و یا بخشی از خصیصه های مهم آن، مانند جابجائی درختی است که ریشه های متعدد و مستحکمی در دل خاک و سرزمینش دارد، جابجائی آن اگر براساس ضرورت ملموس و معنی دار و قابل اقناع و نیز مدبرانه نباشد، موجب زخمی و خشکیدگی نهالی ریشه دار می شود که از جای خود کنده شده و در جای دیگر خشک می گردد.
مولف این نوشتار، با انتقال پایتخت مخالفت جدی دارد و تاکیدش بر ساماندهی آن است. اطمینان دارد که اگر این طرح (طرح انتقال پایتخت) حتی اجرائی هم شود، در شیوه و چگونگی انتقال، انتخاب گزینه های مکانی دیگر برای پایتخت و موارد مالی و هدررفت سرمایه عظیمی که پتانسیل آن در چنین امر بزرگ، بطور بنیادین در کشور ما قابل انتظار است، چنان پیچیدگی های اجتماعی، روانشناختی، اقتصادی و فرهنگی دارد و خواهد داشت که امر انتقال پایتخت با وجود چند دلیل توجیهی و مهم آن، خود موجبات بروز مشکلات پیچیده، سوء استفاده ها و رانت ها، سرگردانی و معلق شدن بسیاری از امور و ….بصورت ممتد خواهد گردید که لاجرم پشیمانی جدی مسئولان تصمیم گیر را به همراه خواهد داشت. در ادامه سعی می شود با رویکردی کارشناسانه دلایل مخالفت با این طرح براساس دید و قضاوت کارشناسانه شخصی(این دیدگاه شخصی نگارنده می باشد) تبیین گردد.
- انتقال پایتخت، چرا؟
دلایل توجیهی متعددی را برای چرائی طرح موضوع انتقال پایتخت می توان بر شمرد. در اینجا چند علت اصلی را طرح می کنیم.
- تمرکز جمعیت
دلیل اول و شاید مهمترین دلیل، جمعیت بالای شهر تهران نسبت به سایر مراکز جمعیتی شهری است. رشد فزاینده و ناگهانی جمعیتی تهران، بر اساس دلایل متعددی به حد آستانه ای رسیده است و لزوم بکار گیری اهرم های کنترلی را نمایان ساخته است. براساس آمارهای اولیه، تهران حدود ۴۰۰ سال پیش سال داراى ۲۰ الى ۳۰ هزار نفر جمعیت بوده، در سال ۱۲۷۰ شمسى جمعیت آن به ۱۶۰ هزار نفر و در سال ۱۳۱۱ جمعیت آن به حدود ۳۱۰ هزار نفر رسیده است. ادامه روند رشد جمعیتی تهران، در سال ۱۳۱۸ جمعیت شهر تهران را به ۴۲۵ هزار نفر رساند. در سال ۱۳۳۵ یعنى طى ۱۷ سال جمعیت ساکن تهران به بیش از دو برابر (۱،۵۱۲،۰۸۲ نفر) افزایش مىیابد. براساس سرشمارىهاى ۱۳۴۵، ۱۳۵۵ و ۱۳۶۵ جمعیت شهر تهران به ۲،۷۱۹،۷۳۰ نفر، ۴،۵۳۰،۲۲۳ نفر و ۶،۰۴۲،۵۸۴ نفر رسید. بر اساس نتایج آخرین دوره سرشماری نفوس و مسکن(سال ۱۳۹۵، مرکز آمار ایران)، جمعیت ساکن شهر تهران به ۸،۶۹۳،۷۰۶ نفر رسیده است. افزون بر این، جمعیت شناوری را نیز باید در نظر گرفت که در روزهای کاری و غیر تعطیل تعداد آن به بیش از ۳ میلیون نفر نیز می رسد. چنین تمرکزی از جمعیت در ذات خود، مسائل و مشکلات متعددی را به همراه دارد که نمایان و نیازی به توضیح بیشتر ندارد. جمعیت بالای کلانشهر تهران، تاروپودی از فعالیت های اقتصادی و اجتماعی، نیازمندی ها و نیازهایی را شکل داده است که تامین و مدیریت آنها خود چالش بزرگی را پیش روی مدیریت شهری قرار می دهد. بر این اساس، تلاش برای جلوگیری از آهنگ شتابان رشد جمعیت تهران و حتی کاهش آن، با طرح “انتقال پایتخت” ظاهرا توجیه پذیر تر شده است. آیا انتقال پایتخت موجب کاهش جمعیت آن و یا توقف محسوس رشد جمعیت و مهاجرات به سوی تهران خواهد شد؟، بالاخره با انتقال پایتخت و خروج اولیه سازمان های مرکزی دولتی از آن، ساختمان ها و زیرساخت های آنها که منتقل نخواهد شد!، آیا وجود چنین ساختمان ها و مراکزی خود باعث هجوم خریداران و افزایش جمعیت نخواهد شد؟.
- خطر زلزله
وجود گسل های متعدد جوان، فعال و لرزه زا و ریسک بالای لرزه ای تهران را می توان از دلایل مهم طرح انتقال پایتخت برشمرد. علاوه بر گسله های اصلی مانند گسل شمال تهران، گسل نیاوران، گسل لویزان و نیز گسله های احتمالی شمال و جنوب ری که در داخل حوزه شهری تهران امتداد دارند، در اطراف این کلانشهر نیز گسله های لرزه زایی مانند گسل مشاء گسترده اند که توان لرزه زائی بالای آنها می تواند تهدیدی برای مستحدثات و ساکنین شهر تهران باشد. از آخرین زمین لرزه ای که تهران را تحت تاثیر قرار داده(۱۸۳۵ میلادی)، ۱۸۵ سال می گذرد، بعبارتی زمین لرزه بزرگ دستگاهی، علیرغم وجود گسله های جوان و لرزه زای این شهر، تاکنون شهر تهران را تحت تاثیر قرار نداده است. احتمال داده می شود که در آینده، زلزله ای تاثیرگذار در این شهر و یا اطراف آن رخ دهد. جهت کاهش حداقل تلفات جانی چنین زمین لرزه محتمل، افزایش توان مدیریتی و تاب آوری کشوری، انتقال پایتخت بعنوان یک گزینه مهم مد نظر قرار گرفته است.
اینکه با انتقال پایتخت، بعنوان مثال تکلیف ۲۵۰ هزار پلاک واقع در بافت های فرسوده تهران چه می شود، بدرستی تشریح و برنامه ای برای آن طرح نگردیده است. اینکه با انتقال پایتخت، حساسیت توجه به کاهش ریسک لرزه ای در تهران کاسته می شود یا نه؟، هنوز ارزیابی قابل استنادی صورت نگرفته است، هر چند که بطور طبیعی انتظار می رود، این حساسیت ها کاهش یابد. بنظر مولف این نوشتار، انتقال پایتخت شاید در دراز مدت اثری نه چندان محسوس بر روند افزایش ریسک لرزه ای بگذارد ولی مسلما موجب کاهش آن نخواهد شد. ضمن اینکه در ادامه نوشتار، به این نکته خواهیم پرداخت که نقطه دیگری که به آنجا پایتخت را منتقل خواهیم نمود، آیا ریسک لرزه ای آنجا را بالا نخواهیم برد؟. آیا هزینه های سرسام آور انتقال، احداث زیرساخت ها و فراهم آوردن تسهیلاتی که برای پایتخت کشوری چون ایران ضرورت ویژه دارد، در مقابل میزان کاهش ریسک زلزله، مقایسه شده است که در بین دو گزینه کاهش ریسک زلزله و یا انتقال پایتخت یکی از آن دو را بتوان بطور کارشناسانه انتخاب نمود؟.
- ترافیک و آلودگی هوا
عبور و مرور خودروها، موجبات ترافیک سنگین در کلانشهر تهران شده است، بطوریکه در روزهای عادی طول مدت پیک ترافیک تا ۴ ساعت هم می رسد. در رزوهای تعطیلی مدارس اندکی از بار ترافیکی صبحگاهی و نیمه روز کاسته می شود اما در هنگام عصر ترافیک دائمی آزار دهنده ای بر تهران و بویژه معابر اصلی آن حاکم است.
افزایش سالانه ۱۵۰ هزار خودرو بر تعداد خودروهای عبوری در تهران که عددی بیش ۴ میلیون را شامل می شود( این تعداد بدون در نظر گرفتن موتورسیکلت ها و خودروهای پلاک شهرستان است)، ظرفیتی حدود ۶ برابر ظرفیت معابر شهر را بر تهران تحمیل و ترافیک سنگینی را بر آن حاکم نموده است. مسافرت ها، وجود گره های ترافیکی، تصادفات و راه بندان های ناشی از پارک های چند ردیفی بر سنگینی ترافیک اضافه می نماید. بدیهی است که عامل مهمتر در بار ترافیکی تهران را خودروهای تک سرنشین رقم زده است. چنین وضعیتی از بار ترافیکی، تهران را در جز ۱۰ شهر آلوده تهران قرار داده است که در این میان نباید از کیفیت نازل آلایندگی خودروها نیز غافل بود.
بر اساس مطالعات بعمل آمده، در مدت ۱۶ سال اخیر، سطح غلطت اکثر آلایندهها به غیر از مونوکسید کربن و دیاکسید گوگرد، بیش از دو تا چهار برابر استانداردهای ملی و بینالمللی رسیده است. متوسط شاخص آلودگی هوای سالانه نیز در سالهای ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۶ رشد نامطلوب ۱۱ درصدی داشته است. داده های مرکز آمار ایران نشان می دهد که در شهر تهران روزانه بطور متوسط ۱۷ میلیون رفت و آمد وجود دارد و سالانه ۷۲۶ هزار تن آلودگی تولید می شود و مهمترین منبع آلایندگی نیز منابع متحرک موتوری است. عوامل موتوری همراه با عوامل طبیعی، جغرافیائی، اقلیمی و هندسه شهر موجب گشته که هوای سالانه تهران از هر سه روز یک روز نامطلوب داشته و به عنوان یکی از آلوده ترین شهرهای جهان شناخته شود. ۴۱ درصد از روزهای آلوده سالانه در تابستان و ۵۹ درصد از روزهای نامطلوب سالانه در دوره سرد به ویژه زمستان است.
آلودگی هوا و ترافیک سنگین نیز یکی از دلایل مهم برای موجه جلوه دادن طرح انتقال پایتخت قلمداد می شود. موافقان این توجیه، با هدف رفع مشکلات آلودگی هوا و ترافیک، انتقال پایتخت را بعنوان راه حل طرح می نمایند که بنظر می رسد این راه حل جوابگو نباشد و بلکه خود انتقال و توسعه آلایندگی به نقطه ای دیگر هم خواهد بود که مقرر است پایتخت کشور گردد. بجای انتقال پایتخت و هزینه های هنگفت آن، آیا بهتر نیست طرحی جدی برای ارتقاء کیفیت خودروها، ارتقاء سطح خدمات حمل و نقل عمومی، گسترش اصولی مترو و سوق دادن استفاده کنندگان خودروهای شخصی به استفاده از ناوگان حمل و نقل عمومی، تدوین و بطور جدی هم اجرا گردد؟.
- انتقال پایتخت، چگونه؟
در طرح های کلان، بعقیده مولف، چگونگی انجام طرح، از دلایل توجیهی اجرای آن نیز مهمتر می شود. طرح انتقال پایتخت ایران را می توان کلان ترین و مهم ترین طرح ملی قلمداد نمود و لذا شایسته است، طراحان این طرح در خصوص چگونگی اجراء آن توضیحات کافی و روشنی ارائه دهند.
اگر منظور از انتقال پایتخت در دنیای فیزیکی، انتقال وزارت خانه ها و سازمان ها و شرکت های دولتی بزرگ و مادر است، لازم است توضیح داده شود که احداث ساختمان هایی برای این منظور و تدارک زیرساخت های مورد نیاز آنها با کدام بودجه و سرمایه ای و با چه میزان از آن، اجرائی خواهد شد. از احداث و توسعه زیرساخت ها، شریان های حیاتی، آموزشی، فرهنگی، اقتصادی، بهداشتی و … هم که جزء لایتفک پایتخت یک کشور پهناور و بزرگی چون ایران است و هزینه های سرسام آور مترتب بر آن نیز نباید غافل شد.
آیا در طرح انتقال پایتخت، قرار است اماکن و ابنیه هائی احداث شود؟، آیا مکانی وجود دارد که این پتانسیل ها در آن وجود داشته باشد تا از هدر رفت ثروت ملی جلوگیری بعمل آید؟، بنظر نگارنده پاسخ منفی است. پس سوال اساسی در مقابل این طرح کماکان وجود دارد: چگونه و بر اساس چه برنامه اجرائی و فنی و مهندسی طرح انتقال پایتخت عملیاتی خواهد شد؟. پروسه انتقال در چه بازه زمانی اجراء خواهد شد؟، چند سال زمان لازم است تا قابلیت های نقطه مطلوب مورد نظر برای انتقال پایتخت(البته اگر چنین نقطه ای با مشخصه ها و استانداردهای لازم بدون آسیب به محیط زیست و با رعایت مبانی توسعه پایدار وجود داشته باشد!.) فراهم گردد؟.
تجربه های عملی ما نشان می دهد که گاه، چگونگی و شیوه اجرای یک طرح آن چنان شلخته و نسنجیده و عجله ای می گردد که نتیجه به جز پشیمانی از همانی که داشتیم را برای طراحان طرح در بر ندارد. نگاهی به ظرفیت ها، منابع و چالاکی سیستم های مدیریتی و اجرائی و پتانسیل های موجود این احتمال را تقویت می کند و بنظر می رسد مهمتر از دلایل اقناعی چرائی انجام طرخ انتقال پایتخت، چگونگی انجام آن است، شیوه و مدت زمان و شرح خدمات جزئی و مهندسی انجام طرح است که نفش اجراء پروژه را نیز در هاله ای از ابهام می برد. تصور اینکه منابع بسیار زیاد مالی، نیروی انسانی، محدوده ای از منابع طبیعی محدود کشوری که توان اقتصادی محدودی را نیز داراست، هدر داده ایم به امید ساختن پایتختی بر بنیان اصول توسعه پایدار، در حالی که نتیجه به دلیل شیوه نامطوب و سطح کیفی غیر کارشناسی و فقدان برنامه ریزی ها و یا محدودیت های اجرائی به عکس نقطه هدف تبدیل شده است. خاطر نگارنده هست که دوست مهندسی برای خانواده ای نیازمند در روستا به رایگان نقشه احداث واحد مسکونی زحمت کشسده بود، بناء مجری ساختمان در همان اول دقایق شروع کار، از مرد روستائی نیازمند پرسید که سقف خانه را می خواهی تیرآهنی بیندازی؟، جواب داد که پولم کجا بود! تیر چوبی می اندازم! و بنا کل طرح را عودت داد و گفت این نقشه همان بهتر که اجرا نشود! مهندسی که نداند تیر سقف چوبی است یا آهنی، همان بهتر که طرحش اجرا نشود.
بسیار مهم است که در اجرای طرح کلانی مانند انتقال پایتخت، شیوه و جزئیات تا آخرین مرحله، از نظر فنی، برنامه زمانی، مشکلات و سختی های کار تا انتها بدرستی مورد توجه قرار گیرد. داستان پهلوان پنبه ای را در ذهن متبادر نسازد که خواست تصویر شیری را بر بازوی خود خالکوبی کند لاکن به دلیل درد خالکوبی از یال و دم شیر صرفنظر کرد و تصویری بر بازویش ماند که شیری بود بی یال و دم!. و بسیار مهم است که در این راستا بیشتر نگران شیر بی یال و دمی بنام پایتخت جدید ایران بود.
- انتقال پایتخت، به کجا؟
قرار است پایتخت به کجا منتقل شود؟، چالشی ترین بخش از طرح، نقطه ای است که قرار است پایتخت جدید کشور ایران باشد. مسلم نقطه هدف باید مشکلاتی مانند آلودگی هوا و ترافیک، جمعیت بالا و خطر زلزله را یا نداشته باشد و یا در سطحی باشد که با انتخاب آن محل بعنوان پایتخت و افزایش ناگهانی جمعیت، قیمت زمین، هجوم دلال ها، افزایش بار ترافیکی و … خود به معزل جدید دیگری تبدیل نگردد، ضمن اینکه معزلات تهران هم که سر جای خودش باقی خواهد ماند!.
پارامترهای مهم در مکانیابی انتقال پایتخت، دلایلی است که بر آن اساس، طرح انتقال پایتخت مطرح شده است و نیز برخی دیگر از شرایط الزامی دیگر که باید در انتخاب سایت مورد توجه قرار گیرد. از این موارد می توان عناوین اصلی زیر را بر شمرد:
- شرایط اقلیمی و آب و هوائی مناسب
- منابع آبی کافی و شرایط زیست محیطی مناسب
- مرکز در محدوده کشوری
- تراکم جمعیتی پائین
- خطر زلزله پائین
- وجود پتانسیل محیطی و زیر ساختی مناسب برای توسعه
- شرایط اجتماعی و ایمنی و امنیتی و پدافند غیرعامل
- و …
روش های محاسباتی مکانیابی برای انتخاب سایت، متنوع هستند. نگارنده بر مبنای استفاده از قابلیت های محیط سامانه اطلاعات جغرافیائی GIS و با استفاده از ماژول های آن، الگوئی را بنام Fishnet Method توسعه داده است که بر آن اساس با دادن ضرائب وزنی به ماتریس های اطلاعاتی از گونه های مختلف و نرمالایز کردن آنها، می توان به زون یا محدوده و یا سایت بهینه نسبی را تعیین کرد. اینکار محاسباتی و مستلزم کار زمانبر و دقیق است که تبیین جزئیات آن از حوصله این نوشتار خارج است. واضح است که ارضای یک شرط در مکانیابی کافی نیست و در محاسبات عددی سعی می شود که نقطه و یا محدوده انتخاب شده بگونه ای باشد که بتواند بطور نسبی نقطه و زون بهینه پوشش دهنده همه شرایط البته با اعمال ضریب وزنی اهمیت آنها باشد. بعنوان مثال ممکن است نقطه ای بر اساس مرکزیت در کشور مناسب باشد اما شرایط اقلیمی مناسبی برای مکانیابی را نداشته باشد و … . در ادامه چند فاکتور مهم را برای مکانیابی پایتخت را ذکر می نماید:
الف- لزوم مرکزیت و دوری از مرزهای کشور
این مهم در طرح انتقال پایتخت، بدلیل سهولت دسترسی عموم استان ها و شهرها و مردمان آن به پایتخت است. همچنین واضح است که الزامات امنیتی و پدافند غیر عامل هم در این فاکتور مستتر هستند. بر این اساس سه نقشه بافر داخلی از مرز سرزمینی کشور تهیه شده است که در شکل های ۱ و ۲ نشان داده شده است. شکل ۱ با جانمائی مراکز استان ها و شکل ۲ با جانمائی کلیه مراکز شهری(۱۲۴۲ شهر بر اساس آمار مرکز آمار ۱۳۹۵) برای بافر داخلی ۲۰۰ کیلومتر و بافرهای ۳۰۰ و ۵۰۰ کیلومتری از نزدیکترین مرز کشور و با خطوط ساحلی است. از نقطه نظر مرکزیت کشوری با رعایت فاصله ۵۰۰ کیلومتری از مرزهای کشوری و خطوط ساحلی محدوده در شرق یزد، حوالی شهر بافق استان یزد دارای این خصوصیت است(محدود داخلی از از پهنه انتخابی).
برای بافر داخلی ۳۰۰ کیلومتری، دو مرکز استانی کرمان و یزد در شکل ۱ و چند شهر مرکزی کشور مانند نائین و زرند و بهاباد در شکل ۲ قابل مشاهده است. برای بافر داخلی ۲۰۰ کیلومتری، عمده مراکز استانی در شمالغربی این گستره تفکیکی واقع می گردند( محدود وسطی از سه ناحیه تفکیکی)، مراکز استانی مانند همدان، قم، اراک خرم آباد، اصفهان، شهر کرد، شیراز و کرمان در این گستره واقع می گردند(شکل ۱). از روی شکل ۲ هم می توان شهرهای مختلفی که عمدتان در غرب و شمال غربی این پهنه تمرکز یافته اند را مشاهده نمود. شهر تکاب در شمال غرب، بمپور در جنوب شرق، روداب در شمال شرق و قیر در جنوب غرب در گوشه های این گستره واقع می شوند.
شکل۱- بافرهای ۲۰۰، ۳۰۰ و ۵۰۰ کیلومتری از مرز و خطوط ساحلی کشور همراه با جانمائی مراکز استانی
شکل۲- بافرهای ۲۰۰، ۳۰۰ و ۵۰۰ کیلومتری از مرز و خطوط ساحلی کشور همراه با جانمائی شهری
بنظر می رسد که دو ناحیه بافر داخلی ۵۰۰ و ۳۰۰ کیلومتری شرایط اقلیمی و آب و هوائی مناسب و منابع آبی کافی را برای انتخاب نقطه مناسب برای پایتخت کشور نداشته باشند. همچنین فاصله این نواحی از مراکز عمده جمعیتی شمالی و شمالغرب کشور نیز( که جمعیت عمده کشور را نیز شامل می شوند) زیاد می باشد. بنابراین ناحیه فراختر بافر ۲۰۰ کیلومتری از مرزها و خطوط ساحلی را باید برای انتخاب بهترین گزینه (از دیدگاه مرکزیت ) مد نظر قرار داد.
ب- امتناع از ایجاد نقطه تمرکز جمعیتی جدید
در شکل ۱ نقشه تراکم جمعیتی شهر نشان داده شده است. در مکانیابی پایتخت کشور، مسلم است که با هدف جلوگیری از ایجاد ناحیه با تمرکز جمعیتی مشابه تهران، باید سعی شود فاصله مناسب از مراکز با تراکم جمعیتی رعایت گردد، ضمن اینکه از همان مراکز جمعیتی هم نباید نقطه انتخابی خیلی فاصله داشته باشد که مشکلات حمل و نقلی و تحمیل هزینه های ناشی از آن را به بار داشته باشد.
شکل۳- نقشه تراکم جمعیت شهری ایران
براساس آمار سال ۱۳۹۵ مرکز آمار ایران، از تعداد ۱۲۴۲ شهر ایران، تعداد ۴۸ شهر دارای جمعیتی بالای ۲۰۰ هزار نفر، ۱۸ شهر با جمعیت بالای ۵۰۰ هزار نفر، ۸ شهر با جمعیت بالای ۱ میلیون نفر و ۲ شهر مشهد و تهران با جمعیت بالای ۳ میلیون نفر و همچنین تعداد ۳۰ شهر با جمعیت بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفری در کشور وجود دارد. در طرح انتقال پایتخت که یکی از ادله های موافقان طرح، تراکم جمعیت است، لاجرم باید سعی نمود تا مرکز جمعیتی بزرگ دیگری تشکیل نگردد. اگر در انتقال پایتخت فرض شود که یکی از شهرهای موجود کشور، بعنوان پایتخت انتخاب شود، بدیهی است که چنین شهری از طرفی نباید خیلی پرجمعیت باشد و از طرف دیگر هم باید امکانات اولیه را داشته باشد. گزینه دیگر، انتخاب پهنه ای خالی و بدور از مراکز جمعیتی شهری برای پایتخت است که در اینصورت احداث زیرساخت ها و ابنیه و ساختمان ها و بوجود آوردن شرایط اولیه مورد نیاز برای پایتخت، پرواضح است که بسیار زمان بر و هزینه بر خواهد بود. در هر حال بهتر است نگاهی به محدوده های مناسب برای مکانیابی با رعایت فاصله بهینه از شهرهای موجود را بصورت واقعگرایانه داشته باشیم. در شکل ۴ حریم ۱۰۰ کیلومتری در پیرامون شهرهای با جمعیت ۲۰۰ هزار نفر به بالا نشان داده شده است.
شکل۴- حریم ۱۰۰ کیلومتری اطراف شهرهای ۲۰۰ هزار نفری به بالا و بافر داخلی ۲۰۰ کیلومتری از مرز ها و خطوط ساحلی کشور
در شکل ۴ در اطراف شهرهای با جمعیت ۲۰۰ هزار نفر و به بالا، محدوده ۱۰۰ کیلومتری بعنوان رعایت فاصله از آنها برای مکانیابی پایتخت مشخص گردیده است. همچنین بافر داخلی ۲۰۰ کیلومتری روی نقشه بعنوان فاصله از مرزها و خطوط ساحلی نیز نشان داده شده است. از شکل ۴ نمایان است که اگر حریم ۱۰۰ کیلومتری اطراف شهرهای ۲۰۰ هزار نفر به بالا رعایت شود، یافتن گزینه مکانی مناسب و بکر برای انتخاب سایت پایتخت کار چندان ساده ای نخواهد بود.
اگر از بین ۳۰ شهر با جمعیت ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر(گزینه انتخاب پایتخت از میان شهرهای موجود) در نظر است که شهری بعنوان پایتخت با در نظر گرفتن فاصله ۲۰۰ کیلومتری از مرز کشور، انتخاب شود، گزینه های نشان داده شده در شکل ۵ قابل توجه خواهد بود.
در شکل ۵ شهرهای ساوه، سبزوار، نجف آباد، خمینی شهر، کاشان، خرم اّباد و بروجرد از نظر جمعیتی و فاصله از مرز در زون انتخابی قرار می گیرند که از این میان شهرهائی مانند نجف آباد و خمینی شهر در نزدیکی کلانشهر اصفهان( سومین شهر پرجمعیت کشور) و شهرهای دیگر نیز در مجاورت گسل های لرزه زا هستند که در ادامه به آن می پردازیم.
در شکل های ۶ و ۷ نیز شهرهای با جمعیت ۵۰۰ هزار نفر به بالا و ۱ میلیون نفر به بالا با حریم ۱۰۰ کیلومتری اطراف آنها نشان داده شده است. این محدوده ۱۰۰ کیلومتری معرف آنست که حداقل برای جلوگیری از بوجود آمده یک کلانشهر دیگر بعنوان پایتخت جدید و آنهم بطور ناگهانی اجتناب شود.
ارزیابی شکل های ۴ تا ۷ نشان می دهد که اگر حریم ۱۰۰ کیلومتری اطراف شهرهای با جمعیت ۲۰۰ هزارنفر به بالا را در نظر بگیریم، گزینه مکانی و یا شهری مناسبی برای انتخاب بعنوان محدوده پایتخت کشور پیش رو نیست و اگر باشد سایر شرایط مانند منابع آبی و یا خطر زلزله را ارضا نمی کند. بر این اساس حریم ۱۰۰ کیلومتری را کاهش داده و شعاع ۵۰ کیلومتری اطراف شهرهای بالای ۲۰۰ هزار نفری مورد ملاک و ارزیابی قرار گرفت. در شکل ۸ شهرهای با شعاع پیرامونی ۵۰ کیلومتری نشان داده شده است.
شکل۵- شهرهای با جمعیت ۲۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر و در محدوده ۲۰۰ کیلومتری از مرز و خطوط ساحلی(ناحیه زرد رنگ)
شکل۶- شهرهای با جمعیت ۵۰۰ هزار نفری به بالا و در محدوده ۲۰۰ کیلومتری از مرز و خطوط ساحلی(ناحیه زرد رنگ)
شکل۷- شهرهای با جمعیت ۱ میلیون نفری به بالا و در محدوده ۲۰۰ کیلومتری از مرز و خطوط ساحلی(ناحیه زرد رنگ)
شکل۸- حریم ۵۰ کیلومتری اطراف شهرهای ۲۰۰ هزار نفری به بالا و بافر داخلی ۲۰۰ کیلومتری از مرز ها و خطوط ساحلی کشور
در شکل ۸ قابل مشاهده است که حتی با انتخاب بافر ۵۰ کیلومتری در اطراف شهرهای با جمعیت ۲۰۰ هزار نفر و به بالا، گزینه های مکانی متنوعی برای طرح انتقال پایتخت نمی ماند. محدوده ای در شمال شرق همدان، غرب ساوه و شمال اراک شرایط اولیه را نشان می دهند، که در این گستره نیز به دلیل محدودیت های زمین زراعی، منابع آب مشکلات عدیده ای در آینده برای شهری بعنوان پایتخت کشور می تواند بوجود آید.
پ- امتناع از زون های خطر زلزله در مکانیابی پایتخت جدید
علاوه بر نقشه پهنه بندی خطر زلزله که در شکل ۹ نشان داده شده است، نقشه گسله ها و تراکم گسله های کشور در شکل ۱۰ و نقشه تراکم زلزله های با بزرگی ۵ و بزرگتر از ۵ در شکل ۱۱ نشان داده شده است.
شکل۹- نقشه پهنه بندی خطر زلزله آئین نامه ۲۸۰۰ ویرایش ۴
شکل۱۰- نقشه تراکم گسله های ایران و شهرهای با جمعیت ۲۰۰ هزار نفری به بالا با بافر ۵۰ کیلومتری
شکل۱۱- نقشه تراکم زلزله های با بزرگی ۵ و بزرگتر از ۵ و شهرهای با جمعیت ۲۰۰ هزار نفری به بالا با بافر ۵۰ کیلومتری
با در نظر گرفتن فاکتور مهم خطر زلزله که در سه شکل ۹ تا ۱۱ نشان داده شده است. زون های با خطر کم و یا متوسط قابل شناسائی است. با اعمال این فاکتور گزینه های انتخابی برای ساختگاه پایتخت بسیار محدود می شود. در شمال همدان بعد از بافر ۵۰ کیلومتری تا فاصله ۱۰۰ کیلومتری از آن زون با خطر نسبی متوسط زلزله قرار دارد که با محدود منابع آب مواجه است. این محدوده مایل به سمت غرب و از شهرهای شمالی و شمال شرقی و شرقی فاصله بیشتری دارد.
نتیجه گیری
علاوه بر نقشه هائی که در این نوشتار ارائه گردید، نقشه های متعدد دیگری نیز مورد ارزیابی قرار گرفت، استنتاج نگارنده با در نظر گرفتن فاکتورهای مهم در انتخاب پایتخت بر این است که گزینه ای بهتر از محل کنونی تهران وجود ندارد. با در نظر گرفتن هزینه های سرسام آور ساخت و انتقال پایتخت، بسیار منطقی است که این هزینه ها صرف ساماندهی پایتخت برای کنترل آلودگی هوا، ترافیک، تمرکز زدائی با ایجاد اشتغال در شهرستان ها، مقاوم سازی و بهسازی ساختمان ها گردد.
از نظر لرزه خیزی مشاهده می شود که بجز در مناطق کویری ایران مرکزی و حاشیه غربی جلگه خوزستان بطور کلی گسله های لرزه زا و و زلزله های متوسط و بزرگ در گستره سرزمینی ایران پهش شدگی دارند. وقتی از یک گسل دور می شویم به یک گسل دیگر نزدیک می شویم. بر اساس نقشه پهنه بندی خطر، چنین بنظر می رسد که برای انتخاب منطقه ای نسبتا کم خطر، زون لرزه زمینساختی سنندج-سیرجان، از جنوب شرقی اصفهان تا میاندوآب در آذربایجانغربی که در سوی شرقی ایالت لرزه خیز زاگرس و بموازات ارتفاعات زاگرس در راستان شمالغرب – جنوبشرق گسترده شده است، گزینه مناسبی باشد. با در نظر گرفتن شرایط اقلیمی و نیز خصوصیت مرکزیت نسبی، بنظر می رسد تنها گزینه مناسب از نظر لرزه خیزی و خطر زمین لرزه زون شمالی همدان بعد از بافر ۵۰ کیلومتری اطراف همدان باشد که بررسی های جزئی تر معرف مشکلات منابع آب و زیست محیطی است. علاوه بر خطر زلزله، فرونشست زمین پهنه های وسیعی از استان هایی مانند اصفهان، کرمان، یزد، خراسان رضوی، قم، جنوب و جنوب غرب استان تهران، سمنان، دشت فامنین همدان را تهدید می کند، استحصال بیشتر منابع آب زیرزمینی در هر کدام از این مناطق موجب شتابان شدن نرخ فرونشست زمین خواهد شد که باید در انتخاب محل برای پایتخت جدید مد نظر قرار گیرد.
در شکل ۴ براساس فاکتور تمرکز جمعیتی، گزینه ای مناسب در شعاع ۱۰۰ کیلومتری شهرهای با جمعیت ۲۰۰ هزار نفر و بالاتر بسهولت بدست نمی آید. همچنین اعمال فاکتور مرکزیت نیز محدوده هایی در مرکز ایران مرکزی را پیش رو قرار می دهد که مشکلات آب و هوائی و اقلیمی و منابع آبی زیادی را با خود به همراه دارد.
در نتیجه با بررسی تنها چند فاکتور مهم که در این نوشتار به آنها اشاره گردید، پهنه ای مناسب از نظر آب و هوائی، منابع آب، تمرکز جمعیتی، خطر زلزله و … که امکان انتقال پایتخت را بدانجا میسر سازد، بسیار محدود بوده و با توجه به الزامات زیرساختی و امکانات اولیه برای پایتخت شدن یک نقطه، هزینه سرسام آور و زمانبری بمراتب بالائی برای تحقق امر انتقال پایتخت طلب می کند. جمع بندی نهائی اینست که بجای اجرای چنین طرحی هزینه بر و سنگین و زمانبر که ممکن است در شیوه اجرا هم مطلوب و مورد انتظار نیز نباشد، پیشنهاد می گردد تلاشی جدی برای زیست پذیر بودن و رفع مشکلات پایه ای تهران بعمل آید. چنین بنظر می رسد که این طرح راحت تر، سریعتر و کم هزینه تر خواهد بود.
استفاده از خبر با ذکر منبع بلامانع است