شما اینجا هستید

تیتر یک » اکبر گلپایگانی: برای بدرقه شجریان به مشهد سفر کردم

گروه فرهنگی- محمد عرفان رفیعی

خبر درگذشت خسرو آواز، ایران و جهان را تحت تاثیر قرار داد، به‌طوری که تاثیرات آن در احوالات هنر این مرز و بوم خود را نشان داد. اتفاق ناخوشایندی که استاد محمد رضا شجریان را بعد از ۵۰ سال فعالیت در عرصه موسیقی، از هنر ایران گرفت و چه خوش گفت سهراب سپهری: «مرگ گاهی ریحان می چیند». اول مهرماه از جمله روزهایی است که کمتر علاقه‌مندی به موسیقی اصیل ایران آن را فراموش می‌کند، چرا که زادروز خسرو آواز است، اما از این به بعد در تقویم هنردوستان، از هفدهم مهر‌ماه هم به‌عنوان تاریخ مهم فرهنگی سرزمین ایران یاد می‌شود. روزی که استاد آواز ایران چهره در خاک کشید. در کارنامه‌ هنری قطور و بلند آوازه استاد همین بس که با اطمینان خاطر می‌توان گفت امروز آواز ایرانی، اعتبار و احترام‌اش را در سراسر جهان به‌ویژه پس از انقلاب اسلامی و با خانه نشینی و بازنشستگی نابه هنگام بسیاری از هنرمندان پیش از انقلاب، مدیون زحمات شبانه روزی این گُهر گرانقدر است. زیرا که هنر آسمانی اش همواره در سایه تلاش، رنج و آموخته‌های‌ نیم قـرن آوازه خوانی او بوده است. تا جایی که فریدون شهبازیان، آهنگساز و رهبر ارکستر در رابطه با فقدان او می‌گوید: «تاریخ سرزمین‌مان در عرصه هنر به‌ویژه آواز در موسیقی ایران دیگر هنرمندی نظیر محمد رضا شجریان نخواهد داشت. با او و هنر بی بدیل او غمگین شدیم و گریستیم، با او و هنراش انسانیت و ادب را حفظ کردیم، به همراه او ایرانی ماندیم و او همیشه با ایران خواهد ماند و ایران هرگز او را از یاد نخواهد برد.»

*زندگی پرفراز نشیب شجریان
محمد رضا شجریان که فعالیت موسیقایی‌اش را با قرائت کلام الله مجید در شهر مشهد آغاز کرد، پس از چندی قدم به تنها رسانه‌ ارتباط جمعی مشهد یعنی رادیو مشهد گذاشت و به تلاوت آیات کلام الله مجید پرداخت و در کنار تلاوت به فراگیری سنتور نزد جلال اخباری مشغول شد تا جنبه‌ سازی موسیقی‌اش نیز قدرتمند به پیش برود. شجریان از سال ۱۳۳۸ و با آغاز برنامه‌ «نغمه های دل» در رادیو مشهد به سلک آوازخوانی به‌صورت حرفه ای پیوست و به عنوان خواننده مشغول به اجرا شد و پس از ۸ سال فعالیت به‌واسطه‌ اشتغال آموزگاری در وزارت آموزش و پرورش در سال ۱۳۴۶ به تهران انتقال یافت و در این ایام بود که با استاد احمد عبادی آشنا شد و به‌واسطه‌ حضورش در کلاس‌های آواز اسماعیل مهرتاش در «جامعه باربد» و آشنایی اش با احمد عبادی در آزمون خوانندگی در رادیو «ایران» شرکت کرد، اما با رای شورای موسیقی رادیو به بهانه‌های واهی مردود شد تا احمد عبادی حق پدری را در حق او تمام کند و بدون در نظر گرفتن رای شورای موسیقی رادیو به همراه او به دیدار داود پیرنیا، موسس برنامه گلها برود و از او بخواهد تا از صدای شجریان در مجموعه برنامه‌های گلها بهره‌مند شود و پیرنیا که به شناخت دقیق و تخصص استاد عبادی ایمان داشت، پس از کمی گفت وگو با او مجاب شد تا از صدای او با نام مستعار «سیاوش بیدکانی» در برنامه شماره ۲۱۶ برگ سبز بهره مند گردد و از آنجا او را به جامعه‌ هنری معرفی نماید تا برگ زرین دیگری در تاریخ فرهنگ و هنر این سرزمین به ثبت برسد. شجریان در طول ۱۱ سال فعالیت مداوم در رادیو و تلویزیون ملی ایران با شروع درگیری های انقلابی در شهریور ماه ۱۳۵۷ از این رسانه به همراه هوشنگ ابتهاج، محمد رضا لطفی و گروه شیدا و عارف استعفا داد و تا آخرین لحظه به صورت شخصی به ادامه‌ فعالیت‌هایش پرداخت و از این رهگذر ۵۹ آلبوم رسمی و بیش از هزار آواز غیر رسمی و به صورت خصوصی از خود به یادگار گذاشت تا فرزندان این سرزمین از گنجینه‌ ارزشمندی بهره مند شوند.

*اجازه بدهید تاریخ قضاوت کند

چندی پیش استاد اکبر گلپایگانی در گفت‌وگویی با یکی از روزنامه‌ها، صحبت‌هایی به میان آورد که باعث کدورت میان این دو هنرمند بزرگ آواز ایرانی شد. بسیاری در این رابطه اظهار نظر کردند و حواشی بسیاری ایجاد شد. حال که استاد شجریان از دنیا رفته است، مرد حنجره طلایی موسیقی ایرانی در این رابطه به خبرنگار «وطن روز» می‌گوید: من با این‌که از درد پا رنج می‌برم و برایم مسافرت کمی دشوار است و همچنین در شرایط ویژه  کرونایی که کشور دارد صلاح نبود به مسافرت بروم، اما به خاطر دوستی‌ام با محمد رضا شجریان برای تشییع پیکر او به مشهد سفر کردم تا در مراسم بدرقه او حضور پیدا کنم، چرا که شجریان هنرمند برجسته‌ و از دوستان قدیمی بنده بود و الان جایی برای قضاوت‌ها نیست، چرا که قضاوت در ارتباط با پرونده هنری همه ما با تاریخ این سرزمین است و در صلاحیت ابراز نظر ما نیست، باید تاریخ و مردم در ارتباط با هنر هر یک از ما قضاوت کند.
او در ادامه خاطر نشان می‌کند: من در زندگی‌ام سعی کرده‌ام به جوانان خدمت کنم و یاری رسان آنان باشم. در طول این سال‌ها به تمام همکاران خود در رادیو عشق می‌ورزیدم و آرزو دارم کینه و بدی و بدخواهی از سر هنر این سرزمین کم شود، چرا که انسان‌ها با کینه و بدخواهی به جایی نمی‌رسند.

*شجریان جاودانه است

به گزارش «وطن روز»، در ادامه به سراغ عبدالحسین مختاباد، خواننده و رئیس پیشین دانشکده هنر و معماری رفتیم و او نیز در ارتباط با شخصیت هنری شجریان می گوید: به عقیده بنده استاد شجریان و نام ایشان به تنهایی معرف خود بود برای مردم ایران و فرهنگ ایران، درست مثل حافظ، سعدی و نیما که نامشان برای فرهنگ این سرزمین معرف شخصیت و جایگاهشان است. شجریان برای این فرهنگ زحمت‌ کشید و در تاریخ این سرزمین برای همیشه جاودانه خواهد ماند، روحش شاد و یادش گرامی.
در پایان ذکر این نکته الزامی است که استاد شجریان که همواره در عمر ۸۰ ساله‌اش با فروتنی و وارستگی، ارزش‌های موسیقایی ایران و جایگاه بزرگان این هنر را پاس‌ می‌داشت و برای رشد و تعالی آن از هیچ تلاشی مضایقه نمی کرد و همواره در جهت اعتلای موسیقی ایرانی گام برداشت و حاصل‌اش هم در آثار او امری مشهود و مشخص است؛ او در عصرگاه روز هفدهم مهر ماه سال ۱۳۹۹ پس از سال‌ها مبارزه با بیماری سرطان به دیدار معشوق شتافت و در آرامگاه توس و در جوار مزار حکیم ابوالقاسم فردوسی برای همیشه چهره در خاک کشید.

استفاده از خبر با ذکر منبع بلامانع است

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

پایگاه خبری، تحلیلی وطن آزاد