گروه ورزشی- محمدرضا نظری پور- مربی و مدرس AFC
تیم ملی کشورمان در شرایطی توانست بازی تدارکاتیاش را مقابل تیم ملی بوسنی با برتری دو گله (کاوه رضایی و مهدی قائدی) به پایان برساند که این تیم از نظر فنی حرفهای زیادی برای گفتن در زمین مسابقه داشت. یکی از نکات مثبت تیم ملی ایران در این مسابقه حضور امیر عابدزاده در درون دوازه بود، دروازهبانی که پخته شده و با عملکرد خوبش بار روانی و اعتماد بنفس بازیکنان و کادر فنی تیم ملی را افزایش میداد. او حتی شوتهایش را (که معمولا دروازه بانها با هدف دورکردن و ارتفاع دادن به توپ انجام میدهند) بهصورت پاس میفرستاد و بازیکنان را صاحب توپ میکرد. شاید بتوان گفت، در ۴۰ سال اخیر که فوتبال رشد تدریجی خود را در کشور ما طی کرده، اینگونه دروازهبانی را نداشتیم که به این خوبی با پاهایش بازی کند. او حتی از پدرش (احمدرضا عابدزاده) که سالها دروازهبان اصلی تیم ملی ایران بود، بهتر با پاهایش به توپ ضربه میزند؛ یک دروازهبان که شبیه هافبکها بازی میکند.
تیم ملی درجریان مسابقه با تیم ملی بوسنی، در دفاع و حمله با چند سیستم و استقرار نفرات در زمین بازی میکرد و تغییر شکل میداد. کیفیت این تغییرات هم تا حدودی بهخوبی انجام میشد. دردفاع با سیستم ۱-۴-۵ و درحمله ۳-۴-۳، ۳-۳-۴ و ۲-۴-۴ بازی میکرد. تعداد تعویضهای زیاد باعث شده بود که هر دوتیم در ابتدا و ادامه مسابقه، عمل پرسینگ و فشار را روی بازیکنان مقابل خود انجام دهند و ترسی از تعویض نفرات خسته درانتهای مسابقه نداشته باشند، این روش بازی البته درتیم ایران بیشتر بود. درگیریها و سماجت زیاد برای تصاحب توپ از سوی بازیکنان ایران، یک ویژگی خوب در مسابقه بود و باعث میشد که شکل حرکت تیمی ما را تهاجمیتر نشان دهد. همین روش بازی باعث شد که وحید امیری بتواند توپ را از جلوی پای حریف برباید و پاس گل اول را بدهد.
*مقایسه خط میانی دو تیم
توانایی خط میانی حریف (بوسنی) خیلی بهتر از خط میانی ما در گردش توپ بود. حاصل این با حوصله بازی کردن و بازیسازی در میانه زمین و یک سوم دفاعی ایران، دو شوت و دوسانتر از جناحین بود که البته برای ایران خطری در پی نداشت. تیم ملی ایران، دو هافبک مرکزی (حاج صفی و نورالهی) داشت که در نیمه اول عملاً سرگردان بودند. در طرف مقابل، خط میانی بوسنی دارای ریتم در پاسکاری بود اما تیم ملی ایران چنین عملکردی نداشت و دلیل این موضوع در هافبکهای میانی ما بود که در ذات بازی خود هافبک بازی ساز نبودند و سالها بازیکنی مثل حاج صفی در پست بک چپ و هافبک چپ بازی میکرد. هافبکهای میانی ایران اغلب درگیری داشتند و بر سر توپ و بازی میزدند، تا بازی کردن با توپ. اما هافبکهای کناری مثل وحید امیری و قلی زاده با توپ بهتر بازی کردند و دراین مسابقه موثرتر بودند و البته خاصیت بازی آنها حفظ توپ فردی است.
*عملکرد ایران در دفاع
بک چپ و راست ما در این بازی اشتباهاتی داشتند و اشتباهات بیشتر از سوی میلاد محمدی رخ میداد. علت این امر نیز میتواند در این باشد که تیم در حمله با سه دفاع بازی میکرد و بازی مدافعین کناری درعرض بیشتر بود و تهاجمی بازی کردن محمدی باعث شده بود که از وظایف دفاعی خود غافل شود و مقداری عدم تمرکز در بازی داشت. در فوتبال امروزی و در زمانی که فشار در بازی زیاد است و هردوتیم با دوندگی و عمل پرسینگ اجازه بازی کردن به همدیگر نمیدهند، بازیکنان باید زود تصمیم به پاس دادن بگیرند، حتی اگر پاس اشتباهی داده شود یا ریسک لو دادن توپ بالا باشد. بازیکنان تیم ملی در اجرای این مدل بازی موفق و این موضوع را بهخوبی درک کرده بودند. سه مدافع مرکزی ایران (پورعلی گنجی، شجاع خلیل زاده و کنعانی زادگان) با حضورشان درعمق دفاع ایران، باعث شده بودند که توانایی حریف برای بازی ترکیبی در چندین صحنه و بازی در عمق تیم ایران، به بنبست بخورد. البته عرض بیشتر این سه مدافع باعث شده بود که خلیل زاده و کنعانی زادگان در قالب مدافعین چپ و راست بازی کنند و زمانی که به کنارهها حرکت میکردند و ایجاد عرض داشتند و زمانی که توپگیری ازمدافع مرکزی و یا دروازه بان داشتند برای بازیسازی کمی دچار مشکل شده و در ارسال پاس کوتاه و نزدیک و پاس بلند دچارمشکل میشدند. اما پورعلی گنجی در جای خود و در مرکز دفاع مثل همیشه بازیسازی کرد و از این حیث مشکلی نداشت.
عمق متراکم با سه مدافع مرکزی برای دفاع کردن باعث شده بود که تیم ملی کمتر در این ناحیه دچارمشکل شود، اما عرض بیشتر دفاع ما با میلاد محمدی و صادق محرمی این اجازه را به حریف برای ارسال کردن توپ های بلند میداد و حریف به راحتی در نیمه اول چند ارسال موفق داشت. وقتی درحالت دفاع تیمی، بازیکنان خط دفاعی ایران عرض بیشتری با پنج مدافع داشته باشند (یعنی سه مدافع تخصصی مرکزی و دو مدافع کناری) یک ویژگی را باید از خود نشان دهند، اول باید در عمق و دوم در عرض و کنارهها خوب باشند. تیم ملی ایران در عمق خوب بود، اما دفاع کردن آنها در کنارهها شرایط خوبی نداشت. میلاد محمدی سردرگم بازی میکرد که بیشتر روی دفاع متمرکز باشد یا روی حمله و به همین دلیل چندبار، در زمان کنترل توپ، توپ را به اوت زد. در این شرایط به اندازهای که گل زدن برای حریف سخت شده بود، بازی کردن درمیانه زمین هم برای هافبکهای میانی ما سخت شده بود که به نظر باید تصمیم جدی از سوی اسکوچیچ برای بازسازی تیم در خط میانی تیم گرفته شود.
*عملکرد خط حمله
گل اول تیم ملی ایران، حاصل درگیری و باز پسگیری توپ از حریف توسط وحید امیری انجام شد و ایران از اصل غافلگیری (حریف تازه نیمه دوم را شروع کرده و در شرایط حمله قرار داشت، اما توپ را از دست داد و لحظه انتقال از حمله به دفاع را به خوبی انجام نداد) استفاده کرد و با یک شوت حرفهای توسط کاوه رضایی به گل اول مسابقه رسید. زدن این نوع گلها فقط توسط چپ پاها بهخوبی انجام میشود اما کاوه رضایی «راست پا» توانست بهخوبی و با پای دوم خود این گل سخت را به ثمر برساند.
قلی زاده که گاهی در نقش هافبک و گاهی درنقش مهاجم در بازی نقش آفرینی میکرد، در بازی با توپ زیاد وقت صرف میکرد و باعث میشد که سرعت تیمی ایران کم شود، او همچنین در برخی مواقع با همبازیان خود به موقع بازی نمیکرد. از زمانی که تعویضهای زیاد ما شروع شد، تعادل بازی تیم ملی به هم ریخت و از بین رفت. دراین زمان، توپ و زمین در دست حریف (بوسنی) برای جبران تک گل خورده بود. البته باید اشاره کنیم پاس خوب عزت الهی و گل قائدی هم یک کار خوب از یاران تعویضی تیم ایران بود تا بتوانند قابلیتهای خود را به مربی تیم تثبیت نمایند.
*تغییرات تحسین برانگیز
درپایان باید اشاره کنیم که تغییرات جدیدی درنوع بازی تیم ملی، شاهد بودیم که قابل تحسین بود و نوید روزهای پرفروغ و آینده خوبی را برای تیم ملی ایران می دهد. البته بهشرط آنکه کادر تیم ملی مصمم برای تداوم این رویه باشند و بازیکنان هم قابلیت اجرایی نمودن این تغییرات را ازخود نشان دهند. این تغییرات شامل: سیستم جدید بازی، تغییر آرایش تیمی با امتحان کردن بازیکنان جدید، تغییر تاکتیک درجریان مسابقه، سرعت مناسب بازی، تهاجمی بازی کردن، دوندگی زیاد و اجرای صحیح لحظه انتقال ازدفاع به حمله و برعکس بود.
استفاده از خبر با ذکر منبع بلامانع است