گروه فرهنگی- محمد عرفان رفیعی
در نوای سنتور فضلالله توکل مهر مادرانه، ذوق کودکانه و رنج و صلابت پدرانه جریان دارد. ساز او گاه داستان عشق دلداده گان، گاه حماسه شجاعان و گاه حکمت پیران جهاندیده را روایت می کند و به همین دلیل می توان وی را قصه گوی هزار و یک شب موسیقی ایران معرفی کرد.
امروز ۱۴ آبان مصادف با هفتاد و هشتمین میلاد استاد فضلالله توکل، آهنگساز، ترانه سرا و نوازندۀ چیرهدست سنتور است. او که این روز ها، در شرایط ویژه کرونایی و در قرنطینه خانگی به سر می برد، همچنان به خلق آثار موسیقایی مشغول است و در خلوت خود با ساز آسمانی اش مشق می کند. نوای سنتور وی روایت رمز و راز عشقی ۷۰ ساله است، عشقی که فارغ از همه جنجال ها و حواشی، تنها با ساز خود به نیایش می پردازد و هر لحظه، خود را به معبود نزدیک تر می بیند.
به همین بهانه خبرنگار «وطن روز» گفتوگویی با این استاد موسیقی ایران داشته است.
*در ابتدای امر کمی از دوران کودکی و شرایط خانوادگی و علاقه شخصی خودتان نسبت به موسیقی ایران بفرمائید:
پدر من افسر ارتش و به موسیقی ایرانی بسیار علاقهمند بود و همواره اشتیاق داشت که من به موسیقی روی آورم؛ اما مادر من بر خلاف اینکه علاقهمند موسیقی بود، تمایلی به ورود من به این حوزه نداشت و بیشتر توجه او به تحصیلات من در رشته پزشکی بود. به دلیل علاقه بسیاری که به مادر داشتم، در سال ۱۳۳۹ در کنکور پزشکی شرکت کردم و قبول هم شدم، اما متاسفانه به دلیل وحشت زیادی که نسبت به خون داشتم از تحصیل در این رشته خود داری کردم.
پدر و پدر بزرگ من علاقه بسیار زیادی به کتاب و موسیقی داشتند، به طوری که در آن ایام تقریباً در کتابخانه منزل کتب و آثار موسیقی بسیاری در اختیار داشتیم که به راحتی در دسترس ما و اهل خانه بود و به نوعی نوای موسیقی همواره در منزل جاری بود. پدر بزرگم که باغ بزرگی در خیابان انتظام داشت و بسیار مهمان دوست بود، با بسیاری از بزرگان موسیقی ایران رفت و آمد داشت و دوستی و رفاقت پدر بزرگم با بزرگان موسیقی ایران سبب شده بود تا این باغ محل رفت و آمد میهمانانی چون استاد صبا، روح الله خان خالقی، مرتضی خان محجوبی، رهی معیری، حسین یاحقی، حسین تهرانی و… باشد.
همیشه آرزوی داشتن ساز در من وجود داشت تا آنکه شب رویایی زندگی ام فرا رسید و پدر آرزوی مرا محقق کرد. آن شب که هشت سال بیش تر نداشتم، پدر برای من سنتور خرید؛ از ذوق خواب نداشتم و هر دقیقه با شوق تمام به تماشای آن می نشستم. صبح که شد نشستم پای سنتور و به دلیل عدم آشنایی با نواختن و کوک کردن سنتور تمام سیم ها را پاره کردم، اما مدتی که به صورت خود آموز مشغول نواختن شدم تقریباً اتود های اولیه مضراب گیری را یاد گرفتم و بعد از آن بود که به خدمت آقای خائفی رسیدم و دوره ابتدایی سنتورنوازی را خدمت ایشان کار کردم.
فضلالله توکل در ادامه از دوران آموزش سخن گفت و تصریح کرد: از جمله موسیقیدانانی که رفت و آمد خانوادگی نزدیکی با ما داشت و بسیار مورد علاقه پدر و پدر بزرگم بود، استاد حسین تهرانی نوازنده چیره دست تنبک بود. همیشه در دوران کودکی سایه پُر مهر حسین تهرانی در منزل بر سر همه ما بود و وقتی که ایشان علاقه من به موسیقی را متوجه شدند، طی سه سال در مکتب خود تنبک نوازی را به من آموزش دادند. پس از آن همیشه به دنبال تکمیل آموزه های موسیقایی ام بودم تا بتوانم علاوه بر ریتم، ردیف موسیقی ایرانی را نیز فرا گیرم. به همین علت نزد زنده یاد علی تجویدی رفتم.
در آن ایام منزل استاد تجویدی در میدان شهدا بود و ما در خیابان خراسان زندگی میکردیم. هفتهای دو یا سه جلسه برای آموزش موسیقی به منزل استاد میرفتم. استاد تجویدی ردیف موسیقی را با ویولن مینواختند و آموزش میدادند؛ بعد از آن نت را آموزش می دادند که این فراگیری به مدت ۱۲ سال به طول انجامید و توانستم نزد این استاد بزرگوار بسیاری از پیچ و خم های موسیقی را فراگیرم.
استاد تجویدی که خیلی محبت داشت، به من در همان اوایل آموزش و با توجه به سن و سال کمی که داشتم، حدود ۱۴ سال داشتم، مرا به ارکستر شماره ۲ رادیو دعوت کرد. در این ارکستر با بسیاری از بزرگان موسیقی ایران همکاری کردم و زیر بال و پر بزرگان موسیقی توانستم به پیشبرد اهداف موسیقایی ام بپردازم.
سال های ۳۷-۳۶ بود که برنامه ساز سلو را روز های سه شنبه در رادیو اجرای می کردم. یک روز آقای داود پیرنیا بعد از اجرای برنامه ساز سلو، من را به برنامه گلها دعوت کرد و به همین واسطه به اجرا در این برنامه پرداختم. اولین اثری که در برنامه گلها اجرا کردم گلهای صحرایی شماره ۵ در دستگاه شور بود که بسیار مورد توجه واقع شد. پس از آن بود که برای تحصیل در رشته اقتصاد عازم انگلستان و شهر لندن شدم و همکاری ام با رادیو قطع شد تا اینکه پس از پایان تحصیلات مجدداً به رادیو بازگشتم و همکاری را تا سال ۱۳۵۷ ادامه دادم.
فضل الله توکل، در پاسخ به پرسش خبرنگار وطن روز در خصوص فعالیت موسیقایی در رادیو گفت: از سال ۱۳۵۷ همکاری من و بسیاری از همکارانم به دلایل مختلفی با رادیو قطع شد و به نوعی توانستیم در این دوران استراحت و ایام باز نشستگی را تجربه کنیم، تا اینکه در سال ۱۳۷۲ استاد اسدالله ملک با من تماس گرفتند و پیشنهاد همکاری با رادیو را دادند، بنده هم پذیرفتم تا در کنار ایشان به همکاری مجدد بپردازم. در ابتدای شروع فعالیت در رادیو ارکستری به نام «همنوازان» تشکیل دادیم که در آن هنرمندان قدیمی و جدید از جمله استادان اسدالله ملک، منصور نریمان، بهزاد رضوی، محمود رحمانی پور، حسن منوچهری و آرش سالمی حضور داشتند. در آن ایام بیش از ۱۰۰ برنامه رادیویی تحت عنوان «همنوازان» ضبط کردیم تا اینکه در زمستان ۱۳۸۰ بود که متاسفانه استاد اسدااله ملک را از دست دادیم و دیگر امکان همکاری وجود نداشت.
توکل در خصوص آغاز فعالیت های آهنگسازی و ترانه سرایی به خبرنگار وطن روز گفت: طی سالهای ۴۶-۴۵ ملودی و ترانه، تصنیف «قهر و ناز» را ساختم. در آن ایام استاد اکبر ﮔﻟﭙﺎیگانی فقط به اجرای آواز می پرداختند و هرگز ترانه اجرا نمیکردند. یک روز به خدمت ایشان رسیدم و اثر «قهر و ناز» را نواختم، ایشان پس از پایان اجرا، برای اولین بار به جرگه خوانندگان تصنیف پیوستند که بسیار برای من افتخار بزرگی بود و پس از آن سفارشات مختلفی به سوی من روانه شد، که از این رهگذر افتخار داشتم تا با خلق بیش از ۱۰۰ اثر در خدمت بسیاری از خوانندگان برجسته تاریخ موسیقی باشم.
این نوازنده پیشکسوت در ارتباط با فعالیت آهنگسازی اش در سالهای اخیر گفت: خوشبختانه این شانس را داشتم تا اولین آلبوم استاد گلپایگانی را در مدت کوتاهی خلق و به ایشان بسپارم، که خوشبختانه در سال ۱۳۷۴ این آلبوم با نام «آوازه خوان» روانه بازار شد و با استقبال بسیار زیادی رو به رو شد. بعد از آن آلبوم نیز فعالیت آهنگسازی برای آلبوم های بسیاری همچون «غم زمانه، خاطرات جوانی» با صدای علیرضا افتخاری، آلبوم «من و بابا» با صدای احسان خواجه امیری و آلبوم پرنده با صدای استاد ایرج خواجه امیری را بر عهده داشتم.
این هنرمند موسیقی در ادامه به فعالیت های اخیر خود اشاره کرد و گفت: در این سال ها بیشتر از خلق آثار موسیقایی، به پرورش استعداد هایی پرداختم که آینده موسیقی ایران خواهند بود و بسیار خوشحالم که توانستم چنین استعدادهایی کشف کنم، تا بتوانیم امانتی را که به دست ما از نسل های قبل رسیده را به دست این جوانان بسپاریم. یکی از این استعداد هایی که نزدیک به ۲۰ سال است در کنار من به آموزش پرداخته است و به نوعی فرزند معنوی من نیز به شمار می آید، پاشا پاشایی است که با تمام علاقه و توان به فعالیت پرداخته و زحمت بسیاری از کار های من نیز به دوش وی گذاشته شده است. آخرین اثری که نوشته ام با نام «خلیج فارس» است که به امید خدا در روز جهانی خلیج فارس با صدای پاشا پاشایی و با تنظیم دوست ارجمند بهنام صبوحی و تهیه کنندگی موسسه راد نو اندیش منتشر می شود که امیدوارم مورد توجه تمام علاقه مندان به این آب و خاک واقع شود.
وی در صحبت های پایانی خود افزود: می خواهم که تشکر فراوان داشته باشم از زحمات آقای دکتر بردیا صدر نوری و موسسه راد نواندیش که در این سال ها مسئولیت انتشار آخرین نواخته های من با نام «عمری عاشقانه نواختم» را بر عهده داشته اند، که به زودی سری جدید این آلبوم ها تحت عنوان «عمری عاشقانه نواختم ۳ و ۴» نیز به بازار عرضه می شود. همینطور میخواهم از تمام ملت شریف و هنردوست ایران تشکر کنم که همواره سایه پر مهر آنها راه گشای زندگی ام بوده و خواهد بود و من همواره خودم را متعلق به آنان و میهن عزیزم ایران می دانم و برای همه ملت بزرگ ایران آرزوی سلامتی و تندرستی دارم.
استفاده از خبر با ذکر منبع بلامانع است